ستار خان{سردار ملی}
دل نوشته
گاهی نیاز است دکتر به جای تجویز یک مشت قرص برایت فریاد تجویز کند......
درباره وبلاگ


صادقانه دروغ میگویند وعاشقانه خیانت می کنند کاش دلها آنقدر پاک بود که برای گفتن "دوستت دارم" نیاز به قسم خوردن نبود...... فروغ فرخزاد

پيوندها
جی پی اس ردیاب ماشین
ال ای دی هدلایت زنون led
جلو پنجره لیفان x60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دل نوشته و آدرس negin-bano.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 7148
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
نگین بانو

آرشيو وبلاگ
اسفند 1394
بهمن 1394


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : نگین بانو

من هیچ وقت گریه نمی کردم چون اگر اشک می ریختم

 

آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد

 

ایران،زمین می خورد.اما تو مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم:

 

حدود 9ماه بود تحت فشار بودیم،بدون غذا،بدون لباس.

 

از قرارگاه آمدم بیرون،چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش.

 

دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته ی علف.

 

علف را از ریشه در آورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن.

 

با خودم گفتم الان مادر آن بچه به من فحش میدهد و میگوید:

 

لعنت به ستار خان که ما را به این روز انداخته!

 

اما،مادر کودک به طرفش آمد و بچه اش را بغل کرد و گفت:

 

عیبی ندارد فرزندم...خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم.

 

آنجا بود که اشکم سرا زیر شد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: